ناغان

   شهر ناغان از توابع شهرستان کیار و در استان چهار و محال بختیاری واقع است. این شهر از طرف شمال به تالاب سولقان از طرف جنوب به معدن خاک نسوز دوپلان و از طرف شرق به کوه کلار و سبز کوه بختیاری و از طرف غرب به سیاه کوه و شهر اردل مشرف می شود. از لحاظ آب و هوایی منطقه ای سرد سیر می باشد . مساحت این شهر تا شهرکرد مرکز استان چهارمحال و بختیاری 78 کیلومتر است این شهر در مسیر جاده شهرکرد-اهواز قرار گرفته است و فاصله این شهر تا شهرستان اردل12 کیلومتر می باشد. ناغان دامنه کوه معتدل و هوای متمایل به سردی واقع است و آبش از چشمه و رودخانه تأمین می شود جاده تاریخی دزپارت (دژپارت) از کنار این شهر می گذرد این شهر به فاصله چند هزار متری باغهای میوه قرار گرفته است. وسعت شهر ناغان 5/2 کیلومتر می باشد و مساحت قانونی شهر 1728 کیلومتر مربع می باشد. بر اساس آمار سال138۲ جمعیت ناغان برابر با ۱۱٬۹۲۸نفر بوده است. زلزله ای که در فروردین سال ۱۳۵۶ هجری شمسی (۱۹۷۷میلادی) در شهر رخ داد و باعث ویرانی کامل این شهر گشت، موجب شهرت این شهر شد. ناغان در سال 1387 از شهرستان اردل جدا و به شهرستان جدید کیار ملحق شد.

پیشگفتار

 تاریخ گرایی از زمان پیدایش علم خواندن و نوشتن آغاز شد و هر گروه از مردم جهان برای خود تاریخ یا افسانه ی تاریخی دارند. مردم بختیاری نیز به تاریخ دلبستگی داشته چنانکه میدانیم همگان از علم خواندن و نوشتن بهرمند نبودند تنها عده ی کمی صاحب این توانایی بودند که به ثبت رویدادها می پرداختند. اما متأسفانه این گونه کتب تاریخی در اثر جنگها و شورشهای اقوام مختلف از میان رفته و با وجود قدمت چندین هزار ساله ی قوم بختیاری کتابی که گویای زمانهای بسیار دور باشد در دسترس نیست تنها از زمانی که ملتها به کشور های یکدیگر مسافرت کردند و به یادگیری زبان بیگانگان و ترجمه ی کتب تاریخی پرداختند تا اندازه ای لکه های تاریک تاریخ ایران باستان کنار رفت و باستان شناسی به یاری تاریخ بر خاست و کشف لوحه های زرین و کتیبه های سنگی و مجسمه های شوش به افسانه های مردم بختیاری جان تازه ای بخشید . شهر فعلی ناغان هم به عنوان خطه ای کوچک از سرزمین بختیاری قسمتهای مهمی از وقایع و رویدادهای تاریخی که در این سرزمین اتفاق افتاده را به خود اختصاص داد با این وجود تنها عده ای ار محققان خوش ذوق به جمع آوری و استخراج تاریخ شهر خود از خلال کتب تاریخ بختیاری مبادرت ورزیده تا اینکه زمینه لازم جهت آگاهی نسل آینده و تحقیقات برای محققین بعدی را فراهم آوردند .

اوضاع تاریخی و جغرافیایی


وجه تسمیه ناغان

ناغان که از معنای کرم ابریشم گرفته شده است به علت رشد و نمو فراوان درخت توت و کرم ابریشم در قدیم الایام در این منطقه و نیز عبور راه فرعی جاده ابریشم از شهر ناغان با 500 سال قدمت تاریخی با وجود چشمه ساران زیاد و آب فراوان جزء اولین نقاطی است که عشایر برای سکونت انتخاب کردند .  به مرور زمان کلمه نوغان به ناغان تبدیل شده است . در فرهنگ معین جلد ششم اسمی از ناغان برده شده است که در آن ناغان ده،دهستان،پشتکوه بخش اردل شهرستان شهرکرد و استان دهم اصفهان است .

چگونگی انتخاب ناغان جهت سکونت دائم

 ناغان منطقه ای سرسبزی است که در دامنه سبز کوه بختیاری قرار دارد . در زمان نادر شاه افشار وقتی نادر از فتح هند به ایران برگشت در ایران وشهر شیراز آشوبهایی بر ضد دولت افشار صورت گرفت. نادر شاه برای آرام کردن شهر شیراز عده ای از آنها را به زور از آنجا خارج ساخت و راهی کوههای بختیاری کرد این گروها در غالب گروههای خویشاوندی تا منطقه ناغان امروزی رانده شدندو وقتی به ناغان رسیدند چون ناغان منطقه ای خوش آب و هوایی بود در آنجا سکونت کردند و در کنار تالاب سولقان روزگار میگذراندند اما چون منطقه چغاخور خان نشین بود اجازه نداشتند رمه های خود را در آنجا ببرند در غیر این صورت باید به خان باج می پرداختند در منطقه پایین ناغان یعنی گردنة باجگیران هر که از گردنه می خواست عبور کند باید باج می پرداخت به همین علت بین دو کوه در دشت ناغان سکونت دائم گزیدند.

اوضاع ناغان در زمان خوانین

 همچون تمام نقاط کشور این شهر هم روزگاری جایگاه حکمرانی خوانینی که نوکر پادشاهان قدیم بودند، بود. خوانین که به خاطر خوش خدمتی خود به داشتن زمینها و در اختیار گرفتن سایر مردم به عنوان نوکر مفتخر شدند. خوانین در کنار تالاب سولقان مستقر بودند و تمام چراگاه در اختیار آنها قرار داشت و اگر کسی از افراد عادی و رعیت و حتی حیوانی از آنها وارد چراگاهشان می شد کشته می شد. اربابان هر روز صبح  اوامر خود را توسط جارچی به رعیت دستور می دادند که مثلاً امروز برای کار درو به 50 نفر احتیاج داریم همه بیایند . اولین خان ناغان سردار اسعد بختیاری بود او یازده پسر داشت . پس از او محمد جواد سردار اقبال خان معرف بود که از لرستان به اینجا امد او سردار نام آوری بود و در جنگهایی که میان قبایل دیگر صورت گرفت پیروز شدند و سردار فاتح نام گرفت. پس از او تا 14 سال خانها حکومتی بر ناغان نداشتند فقط از سوی سردار اقبال وکیلی گماشته شد تا به کار رعیت نظارت کنند. رعیتها بر سر زمینهای خان کار می کردند و تمام محصول به خان تعلق داشت و سهمی بخور و نمیر به رعیت واگذار می شد . اذهان رعیت از ظلم و ستم خالی نیست و آنقدر مورد ظلم واقع شدند که حتی نمی خواهند به یاد بیاورند. پس از سردار اقبال،تیمور خان سال 1320 خان منطقه شد تیمور خان دو دختر داشت که هر دو در قلعه ای که از زمان سردار اسعد ساخته شد سکونت داشتند،تیمور خان به مرمت قلعه پرداخت و آن را مرکز فرماندهی خود قرار داد. پس از تیمور خان چون وی پسری نداشت که جانشین او شود حکومت خوانین به پایان رسید زمینهای تیمور خان تماماً توسط دو دخترش در سال 55 فروخته شد و از رعیت آنهایی که متمول تر بودند زمینها را خریدند و در سال 1340 که اصلاحات ارضی صورت گرفت در ناغان سال 1348 زمینهای اطراف همه قباله دار شدند و به مردم منطقه واگذار شدند و حکومت خوانین برای همیشه پایان پذیرفت.

لشکرکشیهای ظهراب خان به ناغان و چگونگی سقوط او

 ظهراب خان، خان قریه چهراز فرزند ابدال خان بود که شش برادر دیگر به نامهای عزیزالله خان،حبیب الله خان، فرج الله خان، مهراب خان، خلیل و کریم خان داشت که هر کدام خان منطقه ای بودند. ظهراب خان برای رسیدن به حکومت در ظلم و بیدادگری حدی نمی شناخت. وی کوشش بسیار داشت تا مردم ناغان را مطیع خود سازد ولی مردم ناغان که تا آن زمان به کسی وابسته نبودند حاضر به اطاعت از ظهراب خان نشدند و او هم به غارت ناغان پرداخت اهالی که قدرت مبارزه با ظهراب خان را نداشتند از روی ناچاری یکی از بزرگان خود را به نام لطفعلی فرزند کرم را نزد کلبعلی خان ،خان چغاخور فرستادند و پس از مذاکرات قراردادی بین آنها بسته شد اولاًمردم ناغان از وابستگان کلبعلی خان باشند و او را اطاعت کنند و از هر ملک ناغان مقدار شش من گندم و جو به کلبعلی خان بدهند همین که خبر به ظهراب خان رسید دستور قتل لطفعلی و غارت ناغان صادر شد. لطفعلی از راه معروف به چالدون به چغاخور فرار کرد و اوضاع را به کلبعلی خان گزارش داد و خان به او گفت حال که قدرت مقابله با ظهراب خان را ندارید کاغذ قرارداد را به من پس بده او هم مقداری تفنگ و باروت که در چغاخور داشت به اوداد تا با ظهراب خان بجنگند. دو روز بعد مردم ناغان چهراز را محاصره کردند و جنگ سختی در گرفت و چندین نفر کشته شدند. ابراهیم زمانی و رجب فرزند برخوردار از کشته شدگان بودند این عمل ظهراب خان را بی اعتبار کرد و ظهراب خان به تهران رفت تا آب رفته را به جوی بازگرداند و موفق شد حکم حکومتی تمام ایل دورکی را بدست آورد وقتی خبر به کلبعلی خان رسید رؤسای طوایف را احضار کرد پس از مشورت قرار شد به هر ترتیبی که شد حکم را از ظهراب خان بگیرند پس از طرح نقشه 100 سوار از ایل زراسوند با ریاست ملا علی احمدی و میرزا علی داماد کلبعلی بود به استقبال ظهراب خان رفتند در تنگ خراجی در بین راه ظهراب را پیشواز نمودند و زبان به ستایش او گوشودند و با زبان محلیز به خان خوش آمد گویی گفتند زیارت حکم شاه از فرایض است و ظهراب خان هم فریب خورد و حکم را بیرون آورد و به ملا علی احمدی داد او هم حکم را برداشته وبه طرف چغاخور فرار کرد . خان هم به تهران برگشت و چگونگی را به عرض درباریان رساند آنها هم گفتند آن کس که حکم را گرفت شایسته حکومت است پس از این مجرا ظهراب خان در تهران ماند تا چشم از جهان فرو بست ربایندگان حکم نام ظهراب خان را پاک کردند و نام کلبغعلی خان را در آن نوشتند

بر افتادن نفوذ خوانین

 در سال 1305 نورالدین از تهران به شهرکرد وارد شد و اداره دارایی را پایه گذاری کرد و از خوانین خواستار مالیات گردید. چندی بعد سلطان سیدرضا مشیری از طرف وزارت جنگ برای خلع سلاح و جمع آوری اسلحه به چهارمحال و بختیاری آمد این فرد با خوانین از در سازش در آمد و به گرفتن اسلحه مردم بی گناه پرداخت . خوانین بر ضد او شکایت های تلگرافی نمودند و از طرف دیگر مردمی که با خوانین به دشمنی پرداختند بطور پنهانی حرکات آنها را گزارش می دادند. در این دگرگونیها بیش از پیش ستم می نمودند و برای اولین بار خانه محمد درویش ریئسی ناغانی را که در کشته شدن سربازان شلیل نا فرمانی کرد غارت نمود. محمد درویش ریئسی به اصفهان رفته و ستمگری خوانین را تلگراف زد .در همین ایام بود که ادارة ثبت املاک و اسناد تأسیس شد خوانین که آگاهی بیشتری داشتند بر ان نشدند که املاک خود را به ثبت برسانند کسانی که قطعه یا ملکی در دهات داشتند آنها را هم به مالکیت خود درآورده بودند کسانی که به کارهای ثبتی آشنایی داشتند به ثبت انها اعتراض کردند و نیز اهالی ناغان به ثبت سردار اقبال اعتراض کردند. سر انجام اتحادیه چهار محال و پشتکوه پایه گذاری شد. پس از چند روز مهدی والی پور از اهالی اصفهان به ناغان امد و چگونگی احداث اتحادیه در چهارمحال را با محمد درویش و خانجان و دیگر اهالی ناغان باز گو نمود. همه از این کار استقبال کردند و تمام اشخاص برجسته روستاههای پشتکوه را به ناغان دعوت نمودند و مجلس عمومی در خارج از ناغان در مزرعه ای به نام گردو خل که بسیار با صفاست تشکیل داده و پیمان نامه ای نوشته شد که به امضاءهمگان رسید متأسفانه این سند تاریخی نگهداری نشد و از بین رفت . از آن پس والی پور و محمد درویش ریئسی و خانجان بهرامپور ناغانی و میرزا قلی نوریزاده به چهار محال رفته و در منزل آقا حسین جوانبخت قهوه چی مراسم آشنایی و عهد و پیمان مجدد بین سران چهارمحال و پشتکوه برگزار شد .در سال 1306 بود که برای اولین بار مظفر الملک از طرف وزارت کشور به حکومت شهرکرد برگزیده شد . خوانین این پیشامد را نا گوار دیدند بر ان شدند که همگی را به سختی گوشمالی دهند، چون در چهارمحال حکومت کشوری بود اهالی ناغان را مشمول سرکوبی قرار داده و تلگرافهایی بر ضد این مردم به دولت فرستاده وآنها را آشوبگر معرفی کرد. و در تابستان 1306 با اردوی یکصد هزار نفری که از طوایف زراسوند برای غارت ناغان حرکت می کنند. اگر چه دو روز قبل از حرکت شان دو نفر از کلانتران زراسوند به نامهای رستم محمدی و الارحیم خان پنهانی خبر دادند که ناغان به زودی غارت میشود و اهالی کالا و اشیاء قیمتی خود را در کوههای مجاور پنهان کردند . پس از دو روز اردوی سردار اقبال و سردار فاتح که به دستور امیر جنگ و منوچهر خان اسعد حاکم بختیاری مبادرت کردند و وارد ناغان شدند، ولی پیش از رسیدن غارتگران، به کوه پناه بردند ودر گردنه دوپلان و سراسر آن سکنی نمودند در سنگر گردنه دوپلان محمد درویش ریئسی و خانجان بهرامپور و رضا نامدارپور و مهدی والی پور و میرزا قلی نوریزاده و کربلایی عبدالحسین جمشیدی و ... قرار داشتند همین که از غارت فارغ شدند برای دستگیری والی پور و محمد درویش به طرف گردنه دوپلان حرکت کردند چون در تیرس سنگر آمدند محمد درویش سنگی که جلوی سواران بود هدف قرار داد ناگهان گرد و خاک از سنگ بلند شد سواران بختیاری اجازه خواستندکه با یورش سنگر ها را تسخیر کنند، ولی سردار فاتح و سردار اقبال جلوگیری کردند. از اردل پشت قرآن را امضاء نمودند و برای مهدی والی پور و محمد درویش فرستاده و قول بخشودگی به آنها دادند. بعداز ظهر روز دوم قرآن و نامه ها را به آنها دادند و چون اعتماد نداشتند تسلیم نشدند و شب دوم رؤسای اتحادیه، سنگر را رها نموده و با استفاده از تاریکی شب به کوه سالدوران که بین جونقان و کاج است رسیدند. بامداد دو نفر ناغانی را برای آوردن خوراک به جونقان و کاج فرستادند. نفری که به کاج رفته بود به دست اولاد سپهدار دستگیر و زندانی شد و نفر دیگر که به جونقان وارد شد و نامه را به سران جونقان داد و آنها هم یکبار نان ، پنیر، قند، چای و سیگار برای فراریان فرستادند و نامه ای به آنها نوشت که ترس در خود راه ندهید و وارد جونقان شوید و پس از رفع گرسنگی همان روز وارد جونقان شدند و از آنها پذیرایی شد. روز دیگر به هفشجان رفته و طبق قرار دهها جفت گاو از جونقان و هفشهجان گرفته وبه شهرکرد رفته و به مظفر الملک حاکم کشور شکایت کردند و تلگرافهای زیادی به مراکز ارسال داشتند ولی هیچ مقامی اقدامی به عمل نیامد هر روز شاکیان به شهرکرد و اصفهان می رفتند و مأموران دولتی هم پیشامدها را گزارش می کردند. خانه آقا حسین جوانبخت قهوه چی مهمانسرای رایگانی بود که همه شب چند نفر از اهالی پشتکوه بویژه ناغانی ها در خانه او بودند. سر انجانم اتحادیه طوماری در چند متر پارچه سفید مرامنامه ای به این صورت تنظیم کردند. 1- همه با خوانین جبار مبارزه نمایند 2- نسبت به دولت مرکزی وفادار بوده 3- حقوق دهاتی که مورد تجاوز قرار گرفت مشترکاً رفع ظلم نمایند و آقایان والی پور و محمد درویش برای دادخواهی به تهران فرستاده و پس از رسیدن مرامنامه شکایتنامه خود را تسلیم نمودند . چند روز در تهران بودند که به دستور رضا شاه قرار شد یکی از آنها به حضور شاه برود که والی پور را برگزیدند. رضا شاه والی پور را مورد خطلب قرار داد که خوانین می گویند شما تو ده ای هستید در جواب گفت علیحضرت قرآن را می توان همه گونه تفسیر نمود. در این مسافرت بود که رضاه شاه از رویداد آگاه گردید و برای رسیدگی به غارت ناغان به مدعی العموم اصفهان دستور رسیدگی داد . مدعی العموم اصفهان و باز پرسی بنام سانی وارد ناغان شدند و با راهنمایی اهالی، آنها را به زندان قلعه سردار اقبال که در زیر زمین در بند و زنجیر بودند بردند و هشت نفر ناغانی را را مورد بررسی کوتاهی قرار دادند و آزاد نمودند و روز دوم به اصفهان بازگشتند و آنچه را که دیده و غارتها را به تهران گزارش دادند و نتیجه ای به دست نیامد. در سال 1306 شمسی اهالی چهارمحال سید جلال مجتهد را کاندید وکالت مجلس شورای عالی تعیین نمود که به او رأی بدهند . خوانین عده ای از شهرکردیهای طرفداران خود را تحریک نمودند که سید قصد دارد که بچه ها ی شما را به سربازی بفرستد دو دستگی در شهرکرد شدت یافت و کشاورزان شهرکرد با بیل و کلنگ به جنگ با هم پرداختند و آقا جلال در این میان کشته شد . در سال 1307 مظفر الملک از حکومت شهرکرد بر کنار شد و یساری حاکم شد و رؤسای اتحادیه تلگراف زیادی مخابره کردند و کشتار آقا جلال و رفتار خوانین را گزارش کردند. خوانین که موقعیت خود را متزلزل می دیدند و هماهنگی سیاسی نداشتند، قبل از همه یوسف خان، امیر مجاهد، محمد جواد، سردار اقبال، محمد رضاخان، سردار فاتح در ارتباط جنگ شلیل از آینده خود بیمناک بودند به طرف تهران لشکر کشی کردند در پنهان کسان مورد اعتماد خود را در ایل بختیاری فرستاده و آنها را برای جنگ فرا خواند و با علیمردان چهار لنگ دیدار کردند و هم پیمان شدند.

سقوط خوانین بختیاری و مسأله کشف حجاب

 از آنجایی که مردم کهگیلویه علاقه مند به غارتگری بودند اغلب با مردم میانکوه در جنگ و ستیز بودند که در همین درگیریها رزم جوی دلیر کهگیلویه به نام لهراسب باتولی کشته شد و بختیاریها در همه خاک کهگیلویه با جنگ و خونریزی جلو رفتند . آغاز سال 1313 بود  که خوانین گنه کار به تهران احضار شدند. عده ای از آنها از جمله سردار اقبال، سردار فاتح، سردار اسعد اول، امام قلی خان ممسنی و حسین خان قشقایی تیر باران شدند و عده ای محکوم به زندان شدند و این پایان قدرت خوانین بختیاری بود بعد از این سرپرستی بختیاری به تیمسار سطوتی فرمانده تیپ اصفهان واگذار شد . سردار شاقلی به حکومت سردسیر بختیاری رسید و منطقه اردل و ناغان را مرکز فرماندهی خود قرار داد. بسیار بد رفتار بود وی قانونی وضع کرد که هر دامداری می تواند جواز یک زن را برای سرپرستی چوپانها اخذ نماید و دامداران کوچک باید پرونده یک زن را بگیرند. ایلات با پریشانی روبه رو شدند چون مجبور بودند مبلغ گزافی برای صدور جواز بپردازند تا بتوانند از جلوی ژاندارمری بگذرند. در مورد مسأله کشف حجاب از مردم خواست تا کت و شلوار بپوشند و شلوار دبیتها را پاره کنند و خواست که زنان را کشف حجاب نمایند. بیدادگری های او جان مردم را به لب آورد تا اینکه مردم به داد خواهی برخواستند دو بازرسی به نام های جوانشیر و اسفندیاری به اردل و ناغان آمدند و ماجرا را گزارش دادند ولی نتیجه ای حاصل نشد همچنین سروان شاه قلی دو نامه راجع به کشف حجاب به فریبرز کدخدای ناغان نوشت که به قرار زیر است: 16/2/1317 - کدخدای ناغان فریبرز چون تیمسار فرمانده معظم تیپ به این منطقه تشریف فرما خواهند شد لازم است با قید فوریت کلیه اهالی ناغان را خبر کنید که لباسهای جدید بپوشند و خانه هایشان را برای روز 22 اردیبهشت حاضر نمایند تا از نظر فرماندهی معظم بگذرند و اطراف آبادی را تمیز نمایید و راه سلوقان تا ناغان را ترمیم کنید هر گونه کوتاهی در این دستور شما و ریش سفیدان را شدیداً مسئول خواهد نمود. نامه دوّم: کدخدای ناغان فریبرز- طبق اطلاع ،اهالی ناغان هنوز کاملاً وضعیت سابق لباس خود را تغییر نداده وبعضی زنها چادر استعمال می نمایند نظر به اینکه تغییر وضعیت سابق و پوشیدن لباس زنانه جدید معمول و لباسهای قدیم به کلی منسوخ شده لازم است زنهای ناغان را دستور اکید در ترک لباس قدیمی داده در صورت تخلف اسباب مسئولیت برای شما و آنها در پیشگاه دولت فراهم خواهد شد.

اوضاع اجتماعی

نمای کلی شهر ناغان از نظر اجتماعی

 از نظر اجتماعی در ناغان مثل سایر شهرهای ایران تعصبات ملّی و مذهبی شدیدی حکمفرما بود و افراد جامعه سخت پایبند آداب و سنت و رسوم ملّی و شعایر مذهبی خود بوده اند. گرچه در این بین برخی اعتقادات به صورت عرفی رواج داشت. مثلاً در ناغان مسافرت در روز چهارشنبه را جایز ندانسته و روزهای شنبه به عیادت بیمار نمی روند و یا هنگام شب نباید ناخن دست و پا را کوتاه کنند و چیز های سفید رنگ و مخصوصاً نمک را بیرون از خانه نمی بردند و روزهای شنبه عروسی برگذار نمی کنند و عروس به خانه نمی آورند. چون زندگی خانواده ها بر پایه معتقدات مذهبی و ملّی قرار داشت داد و ستدها و مناسبات و روابط بین افراد تابع افراد دینی و سنن و رسوم ملّی و حل و فصل دعوای حقوقی و رسیدگی به بسیاری از مسائل اجتماعی در حیطه ی اختیارات و اقتدارخوانین و گاهی طبقه روحانی بوده، خوانین به صورت استبداد و با اختیاراتی نامحدود حکومت می کردند و جان و مال رعایا را در دست داشتند و افراد تحت فرمانشان ازآنها تبعیت می کردند. مثلاً وقتی یک سارق مرتکب دزدی شده بود در حضور خان طایفه اش محاکمه گردید و برای مجازات وی چوب و فلک در نظرگرفته می شد. تا قبل از روی کار آمدن رضا شاه پهلوی حکومت ناغان در دست خوانین بود و چون در طی درگیری های نظامی دولت مرکزی متقاعد شده بود حکومت بختیاری باید به خوانین واگذار گردد، لذا خوانین با خیال آسوده در منطقه حکمرانی می کردند اما با سقوط احمدشاه و روی کار آمدن رضاه شاه پهلوی در جهت سیاست اقتدار حکومت مرکزی اختیارات خوانین از آنها گرفته شد و شهر ناغان نیز مانند سایر شهرهای ایران مستقیماً از سوی گماشتگان دولت مرکزی اداره می شد. اما کدخدایان و ریش سفیدان همواره در میان مردم منطقه نفوظ قابل توجهی داشتند. پدر خانواده با فرزندان و همسران آنها در یک خانه زندگی می کردند و یکی از بهترین آرزوهای همسر خانواده تأمین وسایل ازدواج فرزندان خود بوده که معمولاً بیشتر ازدواجها به صورت فامیلی بوده و معتقد بودند زشت خودشان بهتر از خوب دیگران است و یا مثل معروفی که می گفتند: فامیل نِخوُنِ مِنِ گوُشتِ. گاهی خواستگاری و مراسم نامزدی قبل از تولد عروس و داماد و بعضی وقتها دردوران طفولیّت آنها در بین والدین انجام می پذیرفت که به مراسم "ناف برون" معروف است.

افسانه تقسیم بندی هفت لنگ و چهار لنگ

 آقای مهراب امیری در این خصوص می نویسد وجه تسمیه هفت لنگ و چهار لنگ بر پایه و اساس مقررات مالیات دوران صفویه است. زیرا در این دوران لنگ، نصف و جفت از اصطلاحات مالیاتی آن روز بود. دسته هفت لنگ یک هفتم از مایملک خود را مالیات می داد و چهار لنگ ها یک چهارم پرداخت می کردند. وجه تسمیه ای که آقای مهراب امیری ذکر کرده بر مبنای نوشته های بعضی از منابع موجود تا حدّی پذیرفتنی است و شاید در زمان صفویان یا دیگر حکومت های مرکزی مالیات بدین گونه برای هفت لنگ و چهار لنگ بختیاری مقرر داشته بودند که بر مبنای تعداد خانوار و احشام و اغنام وصول برای خزانه دولت مرکزی تحویل داده می شد. در مورد پراخت مالیات که آقای مهراب امیری نوشته اند از چهار لنگها یک چهارم و از هفت لنگها یک هفتم گرفته می شود صحیح به نظر نمی رسد زیرا این مالیات بر مبنای شاخ شماری از احشام و اغنام بود و در نتیجه بر مبنای شمار احشام و اغنام دو طایفه از آنها مالیات گرفته می شده و چون واحد مالیات بر حسب مادیان که یک رأس آن برابر چهار رأس گاو بوده است چهار لنگ بر حسب چهارلنگ مادیان و هفت لنگ که احشام بیشتری داشته اند هفت لِنگ پرداخت می کردند نه یک چهارم و یک هفتم. مضافاً اینکه این وجه تسمیه ای است که در برخی از متون برای هفت لنگ و چهار لنگ ذکر کرده اند.

قومیت

 بر اساس پرس و جوهای انجام شده جمعیت امروزه ناغان تشکیل شده از ساکنان اوّلیه که جزء طوایف گندلی، بهداروند، شیخ عرب بختیاری و شیخ دینارانی و مهاجرانی که از شیراز و لرستان و پشتکوه آمدند عبارتند از: اولاد علیار،اولاد رحیم، اولاد حسنی و اولاد برخوردار که در زمان لشکر کشی نادر شاه افشار به هند به علت وخیم شدن اوضاع مناطق ذکر شده برای کاستن از قدرت آنها به ناغان فرستاده شده اند ، اولاد عباسقلی که از حاشیه زاینده رود و توابع سامان است، می باشند،  اولاد آشیر و... که از پشتکوه آمدند ساکنان فعلی ناغان را تشکیل داده اند و با گذشت روزگاران بین آنها پیوند های سببی(ازدواج) بین این اقوام به وجود آمد و در خاک ناغان که یکی از بخشهای هفت لنگ بختیاری می باشد سکنی گزیدند.

       نژاد

 بررسی نژادی مردم ناغان کمی مشکل به نظر می رسد و از ریشه نژادی تک تک این اقوام اطلاعی در دست نیست چرا که ساکنان این شهر از شیراز و لرستان و مناطق مختلف وارد این منطقه شدند اما به علت گذر زمان و آمیختگی که بین این اقوام و ساکنان اولیه بوجود آمدمی توان گفت نژاد این شهر نژاد بختیاری یعنی از نسل آریایها و ایرانیان قدیم اند دارای اندامی موزون-چهره گندم گون متمایل به سفید-چشم و ابروی مشکی- دارای هوش و زکاوت بالا و قوه ی درک خوب و حس برتری جویی و رقابت قوی و در برابر مشکلات مقاومند و همچنین دارای غیرت ملّی والایی هستند. در این باره کم نیستند شاعرانی چون فرخی یزدی در این مورد مطلب نوشتند: 

 هر کجا مردم رسید و هر کجا مردم رسند  

  تو رسیدستی و لشکر برده ای،ای بختیار


تأسیسات و مؤسسات

 تأسیسات عمومی شامل کلانتری 12،نیروگاه برق،مخابرات،اداره پست، پلیس راه ناغان-ایذه، شهرداری که در سال 1373 تأسیس شد، بخشداری،اورژانس، بیمارستان که به تازگی به بهره برداری رسیده است. جایگاه پمپ بنزین، خانه بهداشت و درمانگاه که در حال باز سازی می باشد. بانکها: بانک صادرات، بانک ملّی و بانک کشاورزی که مجهز به سیستم های روز می باشند. جهاد کشاورزی، تعاونی مصرف فرهنگیان، تعاونی روستایی، راهداری، ترمینال، شورای حل اختلاف، اداره آب و فاظلاب، اداره گاز، اداره برق، داروخانه شبانه روزی، دامپزشکی وسالن ورزشی می باشند.
تأسیسات فرهنگی و آموزشی در قدیم مردم این شهر مانند دیگر مناطق استان فاقد مدرسه های امروزی بوده اند و جهت فراگیری علوم مذهبی و دینی و سواد آموزشی به مکتبخانه ها می رفتند و توسط ملا ها آموزش می دیدند. بعد از این کم کم مدارس ابتدایی در این شهر شکل گرفت اولین مدرسه در سال 1335 در ناغان ساخته شد که زلزله سال 1356 آن را ویران کرد. از جمله مکانهای آموزشی دیگر که طی چند سال گذشته در این شهر احداث شده است عبارتند از: دبیرستان پسرانه شهید یوسف پور، دبیرستان دخترانه نرجس، دبیرستان شبانه روزی ولی عصر که دانش آموزان غیر بومی در آن تحصیل می کنند. مدرسه راهنمایی دکتر شریعتی، پروین اعتصامی، سمیّه و مدارس ابتدایی فاطمیه1و2،مطهری ، آزادگان، طالقانی1و2 و شهید رفیع زاده و هنرستان علم وصنعت و کار دانش را می توان نام برد از دیگر مراکز فرهنگی می توان به فرهنگسرای مهر، کتابخانه عمومی علامه دهخدا، کانون فرهنگی اندیشه و کتابخانه مسجد امام صادق اشاره کرد.

تأسیسات مذهبی مسجد از مهم ترین تأسیسات مذهبی می باشد که سابقه دیرینه دارد. اولین مسجد در ناغان توسط فریبرز اعتمادی کدخدای ناغان ساخته شد که در زلزله سال 1356 ویران شد. بعد از آن مسجد جامعی به نام مسجد امام صادق ساخته شد که مراسمات عذاداری وسخنرانی و مراسم شب قدر و مراسم عذاداری سالار شهیدان امام حسین برگذار می شود. ولی به علت افزایش جمعیت و کمبود جا هم اکنون شهرداری اقدام به ساختن مسجد جامع دیگری نموده و حسینیه ای که توسط یکی از خیرین ناغان در حال احداث می باشد. از مراکز دیگر می توان به پایگاه بسیج حضرت مریم اشاره کرد که هر چند مدّت یک بار آموزشهایی جهت آمادگی نظامی جوانان این شهر به اجرا می گذارد. دانشگاه پیام نور ناغان که جهت احداث ان احتیاج به زمین می باشد ، یکی دیگر از مراکز فرهنگی - آموزشی شهر ناغان می باشد.


مهاجرت

 مهاجرت یعنی تحرک جغرافیایی که بین دو منطقه صورت می گیرد و به عنوان حرکت مکانی جمعیّت بیشترین تغییر را در ساخت و ترکیب جمعیت ایجاد می کند از این رو بسیار مورد توجه علم جمعیّت شناسی واقع شده است. مهاجرت پدیده ای است خاص جامعه صنعتی امروزی در واقع پیشرفت علم و تکنولوژی و کار در مراکز صنعتی اولین جرقه های مهاجرت را نمایان ساخت چرا که اغلب مهاجرتها از روستاها و شهرهای کوچکی به مادر شهرها صورت می گیرد من جمله در شهر ناغان از دهه 80 به بعد شاهد مهاجرتهای بی رویه به شهرها و استانهای همجوار بودیم.  بر اساس تحقیقات به عمل آمده اکثر مهاجرتها به شهرکرد مرکز استان و استان اصفهان بوده البته درصد کمی هم به استانهای صنعتی خوزستان و استان بوشهر(بندر عسلویه)صورت گرفته که این مهاجرتها هم جنبه فردی داشته و هم خانوادگی و هر کدام ابعاد خاص خود را داشتند. در مهاجرتهای فردی که بیشتر بعد اقتصادی مد نظر بوده است. مهاجران علت را بیکاری، کمی دستمزد،غیراقتصادی بودن کشاورزی، پایین بودن نرخ محصولات کشاورزی در محل سکونت خود اعلام کردند. این گونه افراد ارتباطشان را با شهر خود حفظ می کنند اما مهاجرتهای خانوادگی ابعاد گسترده تری داشته از جمله : 1- عدم امکانات فرهنگی و آموزشی در شهر ناغان جهت رشد و شکوفایی استعدادهای فرزندان خود 2- نبود امکانات بهداشتی و پزشکی در حد لازم 3- و به طور کلی جاذبه های شهری را می توان عنوان کرد امید است با همت مسئولین شهر با رفع این مشکلات مسئله مهاجرت بی رویه را تا حدی مهار کنند.
ناغان در گذشته های دور دارای جمعیتی متوسط بوده است که بر اثر مرور زمان و افزایش خدمات رفاهی و بهداشتی بر تعداد جمعیت آن افزوده شده است. با این حال به علت مهاجرت جمع کثیری از این جمعیت طبق سر شماری 87 جمعیت ناغان بالغ بر 6603 نفر بوده که از این تعداد 3584 نفر مرد بود و3019 نفر زن می باشد. تعداد 1500 خانوار داشته که 90 درصد آن با سواد می باشند که در بین مردان 92 درصد و زنان 85 درصد می باشد. نرخ رشد جمعیت ناغان 10/74 درصد و نسبت جنسی 105 مرد درمقابل 100 زن وجود دارد. میزان زاد و ولد به صورت تقریبی 32/92 بوده است.
خانواده کوچکترین واحد اجتماعی در ناغان همانند سایر نقاط خانواده می باشد. در واقع خانواده اولین نهادی است که فرد در آن متولد می شود و زندگی خود را آغاز می کند. خانواده با ازدواج زن ومرد شکل می گیرد. این نهاد مقدس همانند سایر نهادها در طول تاریخ دستخوش تحولاتی بوده و اشکال مختلفی به خود گرفته است در ناغان شکل غالب خانواده نظام خانواده گسترده بوده است به این صورت که چند نسل زیر یک سقف زندگی می کردند از قبیل پدر بزرگ،مادر بزرگ، پسران و عروسان و نوه ها بودند. خانه شامل حیاط بزرگی بود که در اطراف آن اتاقهای متعددی وجود داشت و پسران با همسرانشان در آنجا سکونت داشتند و همگی سر یک سفره بودند . خانواده بر اساس نظام پدر سالاری اداره می شد .اعضای خانواده از زن و مرد و فرزندان حکم یک واحد اقتصادی را داشتند که زیر نظر پدر در کار کشاورزی مشغول بودند و حاصل دسترنج خود را مصرف می کردند .زنان علاوه بر این وظیفه نگهداری از بچه ها و امور خانه ، قالی بافی و نگهداری از گوسفندان را هم بر عهده داشتند و بسیار مورد ظلم و ستم و بد رفتاری مادر شوهر قرار می گرفتند. اما بر اثر گذشت زمان و تغیر شرایط اجتماعی شکل خانواده خصوصاً از دهه ی 70 به بعد به سوی خانواده هسته ای گرایش پیدا کرد. خانواده هسته ای نظامی است که در آن دو نسل زندگی می کنند. پدر و مادر و فرزندان مجرد اگر چه قدرت خانواده در دست پدر و مادر است اما اعضای خانواده در بسیاری موارد استقلال دارند. وضعیت زنان نسبت به گذشته بهبود یافته و محدود به کار داخل خانه و تربیت فرزندان است در برخی موارد گاهی در امور باغداری به مردان کمک می کنند. عده ای از زنان جوان تحصیل کرده در خارج از منزل در ادارات ،آموزش و پرورش و... مشغول به کار هستند. در واقع خانواده هسته ای محصول نظام

 صنعتی است.

پدر سالاری -  پدر سالاری نظامی است که در آن پدر فرمانروا است اگر چه پدر سالاری شیوه جوامع ابتدایی و سنی است اما نشانه هایی از ان در جوامع کنونی قابل مشاهده است از جمله در شهر ناغان با وجود جامعه متمدن امروزی باز هم رگه هایی از سنت های غلط من جمله پدر سالاری و پدر مداری باقی مانده است. جنس مذکر همواره مورد احترام بوده و زن حق ابراز عقیده نداشته زن را ناقص العقل و مرد را بالغ و توانمند در امور تصمیم گیری و مدیریت در داخل و خارج خانه قلمداد می کردند در این نظام دختر تحت سلطه پدر و برادر بزرگترو زن تحت فرمان شوهر است.
در نظام تقسیم کار هم وظایف زن محدود به کار خانه و رسیدن به فرزندان و همسر محدود می شود. اگر چه امروزه نسبت به چند سال گذشته تغیرات اساسی در نگرش مردم این شهر رخ داده و زمینه ادامه تحصیل برای دختران فراهم شده وهمچنین در زمینه ازدواج، انتخاب همسر و سایر موارد اختیاراتی به آنها داده شده است باز هم مشارکت و حضور زنان در عرصه های اجتماعی کمرنگ است.خانواده ها به خاطر تعصب و روحیه ی پدر سالاری چندان تمایلی ندارند که دخترانشان در مراکز و ادارات هم ردیف مردان فعالیت نمایند. مشارکت سیاسی- فرهنگی زنان از جمله حضور زنان در شوراهای شهر و روستا و یا اجرای طرحهای تولیدی توسط زنان این شهر چندان خوشاند نیست. در یک کلام زنان را باور ندارند در صورتیکه هیچ جای دنیا برتری مذکر بر مؤنث ویا بالعکس ثابت نشده است. در هر دوره ای از تاریخ اگر مرد موفقی وجود داشته باشد پشت سر آن زن فداکاری بوده براین اساس ما باید در جامعه مدرن امروزی اصل شایسته سالاری را کانون توجه خود قرار دهیم و افکار پوچ و بی اساس جامعه سنتی را دور بریزیم.

   تعلیم و تربیت

 در هر جامعه ای تعلیم وتربیت از هنگام تولد آغاز می شود و مادر اولین معلمی است که ارزشها و آداب و رسوم را به فرزندان منتقل می کنند و در سن 5 الی 6 سالگی تعلیم و تربیت رسمی آغاز می شود. در شهر ناغان در گذشته تعلیم و تربیت کودکان در مکتب خانه و توسط ملا انجام می شد ابتدا ملا حروف الفبا و تلفظ کلمات را آموزش می داد سپس رو خوانی قرآن آموزش داده می شد بعد آموزش متون ادبی – تاریخی و انشاء نویسی آموزش می شد ملاهایی که در ناغان به کار تعلیم و تربیت پرداختند عبارتند از ملا نصرالله یتیم ، ملا خدا کرم که از خراجی آمده و 10 سال در ناغان ملا بوده است، 2نفر ملای قهفرخی که از آنها اطلاعی نداریم ومدتی به کار تعلیم و تربیت مشغول بودند تا اینکه علی محمد راستی از سال 1332 تا 1338 ملایی کرده و در سال 35 مدرسه ساخته شد تا قبل از انقلاب اسلامی تعلیم و تربیت به همین روش بوده است. بعد از آن شیوه تعلیم و تربیت به کلی تغییرکرد و به شکل آموزش و پرورش امروزی درآمد.

 اخلاقیات مردم ناغان

مردم ناغان مردمی با ایمان و ازاد اندیش و شهید پرور و نسبتا به دور از خرافات می باشند. شهیدان بسیاری را تقدیم انقلاب اسلامی نموده دارای احساسات دوستانه شدید نسبت به یکدیگر هستند روابط خانوادگی و خویشاوندی را ارج می نهند برای ریش سفیدان و مردان احترام زیادی قائل هستند تا جایئکه اگر خانواده ای پسر نداشت مورد ترحم و دلسوزی دیگران واقع می شد ولی خوشبختانه امروزه با برخورداری از آموزش و پرورش صحیح و قشر تحصیلکرده این ذهنیت پاک شد ولی افراد مسن همچنان ذهنیت خود را دارند.

زلزله روز 17 فروردین سال 1356 ناغان

 ژئوفیزیک دانشگاه تهران اعلام کرد که ساعت 18 و 7 دقیقه و 35 ثانیه بعد از ظهر روز چهارشنبه زلزله ای با شدت 5/6 درمقیاس ریشتر در استان چهار و محال بختیاری رخ داد و روستاههای ناغان ، اردل ، دوپلان، گندمان،آورگان ویران شدند در این زلزله 8 مدرسه ویران شدند. در ناغان از 450 خانه 350 ویران شدند. تلفات زلزله 352 نفر می باشد. در اردل 50 نفر کشته شدند. روستای ناغان مرکز زمین لرزه چهار و محال بختیاری بیش ازسایر مناطق آسیب دیده است شدت زلزله در این آبادی به حدی بود که حتی خانه های ساخته شده از تیر آهن و آجر را ویران کرد. ریزش برف کمک به زلزه زده گان را دشوار کرده بود . 230 نفر سرباز برای امدادرسانی از تمام نقاط کشورامده بودند و 2 فروند هلیکوپتر مجروحان زلزله را به بیمارستان منتقل می کردند. شاهدخت شمس پهلوی با زلزله زدگان ابراز همدردی کرد عروس و داماد و مدعوین زیر آوار ماندند و طنین فریادهای شادی فروکش کرد. با وجود بدی هوا هواپیماها و هلیکوپتر های ارتش پی در پی چادر و دارو به مناطق زلزله زده می رسانند آب آشامیدنی و پوشاک و غذا از زمین و هوا برای زلزله زده گان فرستاده می شد . مدتی آوارگان زلزله در چادر زندگی می کردند تا اینکه سالن هایی شبیه اردوگاه برای آنها ساخته شد. یکی دو سالی مردم درآنها سکنی گزیدند و بعد از آن دولت اقدام به شهرک سازی کرد ومحل روستا را از محل قبلی که زلزله رخ داد تغییر دادند و مردم دوباره به زندگی خود ادامه دادند.


ویژگی مساکن شهر ناغان

 مسکن اهالی شهر از قدیم الایام به شکل دائمی بوده است و بیشتر معماری این شهر یک شکل نامنظم و در هم و بر هم بوده است و این شکل بدین منظور است که اولاً سطح این شهر مسطح نبوده و ثانیاً به خاطر حفاظت خود شان از حمله دشمنان به صورت تو در تو می ساختند و از همان اوایل تا سال 1356 که زلزله ای ناغان را تخریب کرد مردم این شهر خانه های خود را به سبک قدیمی و با مصالح قدیمی می ساختند و در همان محوطه فضایی را برای دامداری اختصاص می دادند و در بین خانه های قدیمی خانه های گنبدی کم و بیش به چشم می خورد . ولی بعد از وقوع زلزله سال56مکان این شهر به محل دیگر انتقال یافت و سبک خانه های آنها هم تغییر کرد . بدین صورت که جدیداً خانه هایی که برای اهالی شهر از طرف سازمان مسکن و شهر سازی ساخته شده اند تا حدودی با ساختمانهای شهری مطابقت دارد و کلیه ی ساختمانهای این شهر به طرف جنوب است و مصالح به کار رفته در آنها عبارتند از آهن، سیمان،شن ،آجر... اما باز هم هر شهروندی د ر گوشه ای از حیاط فضایی را برای دامداری اختصاص داده اند که تا حدودی بهداشت شهر را بر هم می زند .

 
تقسیمات سیاسی و تبدیل شدن روستای ناغان به شهر

 مرکزیت سیاسی در سال 1300 در ناغان ایجاد شد. در سال 1305 به اردل انتقال یافت و اردل مرکز بخش گردید و دهستان ناغان روستایی در بخش اردل به مرکزیت شهرستان بروجن در چهار محال بختیاری در آمد و در سال 71 با تأسیس فرمانداری در شهرستان اردل یکی از روستاهای بخش مرکزی اردل و در سال 1373 به شهر تبدیل شد. علت تبدیل شدن روستای ناغان به شهر 1- احتیاج به رفاه بیشتر و بالا رفتن انتظارات و توقعات مردم 2- بالا رفتن جمعیت به خاطر بهداشت ، آموزش، تغذیه مناسب و افزایش اشتغال مردم 3- بالا رفتن سطح آگاهی مردم و احساس کمبود آب سالم، جاده آسفالته،ایجاد فضای سبز و دسترسی به امکانات دیگر باعث گردید تا مردم درخواست شهرداری کنند بنابر درخواست اهالی روستای ناغان در سال 1373 به همت مردم به شهر تبدیل شد. و نهایتا در سال 1387 از لحاظ تقسیمات سیاسی از شهرستان اردل جدا  و یکی از بخشهای شهرستان کیار شد.


اوضاع اقتصادی


کشاورزی

کشاورزی شهر ناغان شامل: 1- زراعت 2- باغداری 3-کشاورزی صنعتی و گلخانه ای.

زراعت -  چون شهر ناغان منطقه ای کوهستانی است و زمینهای هموار و مناسب زراعت ندارد زراعت در آن رونق چندانی ندارد تنها عده ای از کشاورزان که صاحب زمین هستند به ناچار روی زمینهای خود کار می کنند. و به علت ناهموار بودن زمین،کشاورزی در آن به صورت سنتی است و مهمترین محصولات زراعی آن گندم، جو، برنج و حبوبات است. که به مصرف خود می رسانند و مازاد آن را به فروش می رسانند.

باغداری - ساکنان امروز ناغان در ابتدا که وارد این سرزمین شده اند شغل دامداری داشتند، بعد از یکجا نشین شدن به باغداری پرداختند مهمترین محصولات باغی ناغان عبارتند از: انگور، سیب درختی، بادام، گردو. که مقدار زیادی از این محصولات به خارج از استان صادر می شود.

کشاورزی صنعتی(گلخانه ای) - با افزایش جمعیت و نیاز به تولید انبوه محصولات کشاورزی و همچنین افزایش جوانان تحصیل کرده در رشته ی کشاورزی از سال 1382 تاکنون با استفاده از تسهیلات دولتی مردم این شهر رو به کشاورزی صنعتی از جمله گلخانه آوردند و مهمترین محصولات آن هم عبارت است از: تولید گل رز، خیار، فلفل دلمه، سبزیجات که هم اکنون این نوع کشاورزی رو به توسعه و گسترش است.


دامداری

دامداری در ناغان به صورت سنتی بوده و پرورش و نگهداری آن به عهده کشاورزان بوده که در کنار فعالیّت کشاورزی عمل دامداری را نیز انجام می دهند و هدف آنها از پرورش دام در درجه اول تأمین نیازهای لبنیاتی خود بوده و در صورت مازاد جهت کسب درآمد آن را برای فروش عرضه می کنند و اهالی بیشتر پرورش دهنده حیوانات اهلی مانند گاو،گوسفند و ماکیان می باشد و همچنین به صورت صنعتی به پرورش آبزیان از جمله ماهی غزل آلا در حاشیه رودخانه ای که از چهار کیلومتری جنوب ناغان از دهنو و چهار تخته می گذرد مشغول هستند که لازم به ذکر است پس از گسترش شیلاتهای پرورش قزل الا در جوار این رودخانه، ناغان به یکی از قطبهای مهم پرورش ماهی در کشور شد. و ضمناً چهار مجتمع صنعتی گاوداری و یک مجتمع صنعتی پرورش مرغ گوشتی و نیز می توان به تعداد 3000 کندوی عسل در شهر ناغان اشاره کرد. دامپزشکی در جهت بهبود وضع دامداران و زنبور داران خدماتی را به آنها ارائه می دهد.


منابع آب شهر ناغان

 آب شرب شهروندان ناغان به علت کوهستانی بودن و بارش نزولات آسمانی از طریق چشمه ساران و قناتها تأمین می شود.منابع آب کشاورزی - ناغان یکی از مناطق بسیار پر آب استان چهارمحال و بختیاری است که با چشمه ساران متعدد و منابع آب فراوان در شمال و جنوب شهر چشم انداز زیبایی را خلق نموده از جمله می توان به تالاب سولقان که در شش کیلومتری شهر ناغان قرار دارد اشاره کرد. در جنوب تالاب سدی خاکی احداث شده است. حجم دریاچه سد 700000 متر مکعب می باشد که آب کشاورزی بخش عمده ای از باغهای انگور و محصولات دیگر را تأمین می کند. تالاب سولقان منظره زیبایی در کنار جاده شهرکرد- ناغان به ویژه در فصل بهار و تابستان ایجاد می کند. از دیگر منابع آب کشاورزی می توان به چشمه ساران منطقه گرد و خل که در مرتفع ترین نقطه شهر واقع شده و محل ییلاق عشایر می باشد که از آب آن برای آبیاری مزارع باغات استفاده می شود و وجود چشمه ساران زیادی که در حاشیه شهر وجود دارد باعث سر سبزی اطراف شهر می شود. ، نام برد. لازم به ذکر است رودخانه ی پر آبی که از کوههای سبزه کوه سرچشمه می گیرد پس از عبور از مناطق مختلف از جنوب ناغان می گذرد که باعث حاصلخیزی زمین های حاشیه ی رودخانه و شالیزارها شده و توسعه شیلات های پرورش ماهی غزل آلای ناغان در حاشیه این رود شده است.

                   

صنعت

 به طور کلی صنایع در ناغان به دو بخش سنتی و ماشینی تقسیم می شوند. صنایع دستی یا سنتی به آن دسته از صنایع گفته می شود که محصول سلیقه و ابتکار فردی است و بیشتر در قدیم رواج داشته و بعد از کشاورزی یکی از منابع تولید درآمد بود از قبیل قالی بافی، گلیم بافی گیوه دوزی این صنایع امروزه مورد بی لطفی قرار گرفته و تنها بخش قالی بافی تا کنون فعال باقی مانده است. در زمینه صنایع ماشینی و کارخانه ای می توان به قطب صنعتی واقع در منطقه سولقان اشاره کرد که در 7 کیلومتری شهر ناغان و 70 کیلومتری شهرکرد مرکز استان واقع شده است. 5/30 هکتار مساحت کل آن می باشد و دارای 5/30 هکتار فاز عملیاتی و 5/21 زمین صنعتی می باشد. و شامل صنایع رنگ سازی، کارخانه آرد و کارخانه خمیر مایه می باشد. لازم به ذکر است که کارخانه خمیر مایه تنها کار خانه در چهار محال و بختیاری و مهمترین کارخانه در خاورمیانه است. اما به طور کلی سرمایه گذاری صنعتی در این منطقه صورت نگرفته و لذا ضریب اشتغال از این نظر پایین است. اما پتانسیل ها و استعداد های اشتغال زایی خصوصاً در بخش کشاورزی برای مردان وجود دارد که در صورت برنامه ریزی صحیح و سرمایه گذاری در این بخش می توان برای جوانان اشتغال زایی نمود و به رشد و توسعه این صنعت زیر بنایی استان افزود. در زمینه شیلات و پرورش آبزیان نیز پتانسیل های مناسب وجود دارد که در چند سال اخیر اقداماتی در این زمینه صورت گرفت اما نیاز به حمایت بیشتر دارد. در زمینه دامپروری نیز محیطی مناسب می باشد خصوصاً نزدیکی به استان خوزستان جهت کوچ عشایر در تابستان ها به این منطقه می باشد. در زمینه اشتغال زنان در شهر ناغان باید عنوان کرد که زنان بیشتر در بخش خدمات از جمله آموزش و پرورش فعالیت می کنند. اشتغال زنان در بخش کشاورزی و دامپروری در سطح خیلی پایین یا اصلاً می توان گفت در حد صفر است.

حمل و نقل و ارتباطات راهها و وسایل نقلیه به عنوان عامل زیر ساختی در اقتصاد هر کشور از دیر باز نقش پر اهمیتی داشته که بر این اساس قبل از توسعه و رونق اقتصادی باید راههای مناسب ایجاد کرد . در قدیم الایام ناغان مانند دیگر مناطق محروم فاقد راه ارتباطی و جاده آسفالت بود و تمام عبور و مرور راهها با اسب و قاطر و الاغ انجام می شد ولی امروزه جاده و راه آسفالت در این شهر احداث شد و مردم به راحتی با شهر ها و استانهای همجوار ارتباط برقرار می کنند. عبور جاده شهرکرد- اهواز از ناغان به عنوان مهمترین جاده ارتباطی محسوب می شود. با تأسیس شهرداری در سال 1373 تا کنون اقداماتی از قبیل خیابان کشی و آسفالت کردن خیابانها و معابر عمومی و ایجاد میادین در مناطق مختلف شهر صورت گرفته است و هم اکنون ناغان دارای 5 خیابان اصلی و چندین میدان می باشد.
جایگاه استراتژیک ناغان در منطقه - تا زمان مظفر الدین شاه قاجار تمام عبور و مرورها با اسب و قاطر صورت می گرفت و کاروان ها به ناچار باید شب هنگام یا به علت نا مساعد بودن هوا در محلی استراحت کنند تا خستگی راه را از تن بیرون کنند که به چنین جایی کاروانسرا می گفتند. در آن زمان شهر ناغان دارای کاروانسرایی بود که 5000 قاطر در آن بار می انداختند و پس از استراحت بار بسته و به راه خود ادامه می دادند. وجود کاروانسرا ها وکافه ها برای استراحت مسافران و همچنین عبور جاده معروف شهرکرد- خوزستان از این شهر بر اهمیت آن افزوده است. شهر ناغان از لحاظ موقعیت جغرافیایی، در منطقه ای کوهستانی می باشد و مردم برای حفظ جان مسافران از سرمای سولقان، در گذشته یک قهوه خانه با خوابگاه در محدوده سولقان ایجاد کرده تا مسافرانی که از گردنه زره از سمت شلمزار و مسافرانی که از گلوگرد و علی آباد می آمدند در امان باشند. به خاطر موقعیت جغرافیایی ناغان، تمام عشایر بختیاری از مناطق مختلف استان برای رسیدن به قشلاق و باز گشت به ییلاق باید از این شهر می گذشتند در واقع شاه راه بختیاری از ناغان می گذرد به همین دلایل از دیر باز ناغان گلوگاه استان چهارمحال و بختیاری بود.

زبان و گویش

  همانگونه که زبانشناسان با روش تطبیقی موفق شده اند هم خانوادگی بسیاری از زبانها را اثبات کنند بر همان اساس نیز یقین شده که زبان بختیاری و لری از زبانهای اصیل و باز مانده از زبان های ایرانی است و با زبانهای هند و اروپایی خویشاوندی دارند. زبان و گویش مردم ناغان مانند دیگر مناطق استان چهارمحال و بختیاری لری بختیاری می باشد. گويش بختياري كه از شاخه هاي مهم زبان پهلوي (پارسي ميانه) و گنجينه اي از واژه هاي سره مي باشد توسط بختياري ها تكلم مي شود و از پس گذر ساليان دراز همچنان دستنخورده باقي مانده است.

دین و مذهب

 مردم شهر ناغان دارای مذهب شیعه و مسلمان هستند . مراسم عزاداری به طور کامل در ایام سوگواری برگزار می گردد.

باورها و اعتقادات قدیمی

 از نظر بختیاریها سنگها، درختان، قله ها، و چشمه ها مقدس اند اما نمی توان مشخص کرد که اندیشه های مشخصی در این باره دارند. آنان حجّاری ها و سنگ نبشته ها را نوعی طلسم می شمارند. زنان بختیاری آیاتی از قرآن که بر پوست نوشته شده را همراه خود دارند. بعضی مردان قرآن کاملی را با خطوط ریز نوشته شده به گردن می بندند. زن رئیس ایل بختیاری به یک جهانگرد یک تکه سنگ حکاکی شده قدیمی اهداء کرد و گفت که این طلسم محافظ است و آدمی را از بیماریها در امان می دارد. زائران و مسافران هنگامی که به گردنه ای که امامزاده از آنجا نمایان است می رسند می ایستند به امامزاده تعظیم می کنند و در آنجا کهله می بندند (سنگ چین می کنند). درختان خاص مقدس شمرده می شوند و زنان برای بر آورده شدن حاجات شان به آنها تکه پارچه می بندند. پر سیاوشان که در حاشیه چشمه ها می روید مقدس محسوب می شود و معتقدند که از خون سیاوش روئیده است. اگر کسی آن را بکند باید به جایش قند یا نبات بگذارد. برخی از پرندگان نیز از احترام برخوردارند و شکار آنها حرام است مانند هدهد، کاکلی،بوف و ... که بدیمن است. شبها زیر مشک آب، روی خاکستر ها و زیر درختان جایگاه اجنه است نباید بدون بسم الله گفتن گذشت. قبرستان ها در شب پر از جن و پری است. مردم ناغان دارای باور های عامیانه ای هستند که در تاریخ زندگی آنها ریشه داشته و دارد که به قرار زیر است: شب چهار شنبه نباید به حمام رفت چون در این شب حمام جن دارد. اگر قیچی تنها را به هم بزنند معتقدند که دعوا خواهد شد. وارونه بودن کفش خوب نیست و اگر کفش وارونه شد به پشت ان تف می اندازند و آن را به رو بر می گردانند. با جاروب نباید بچه را زد. اگر خروس بی موقع بخواند باید فوراً کشته شود. هنگام صبح در آب نگاه کردن شگون دارد. در آتش اجاق، آب نمی ریزند. بچه ای که می خواهد دندان در بیاورد یا اولین دندانش پدیدار شود برایش دنگو درست می کنند که ترکیبی از نخود، لوبیا و گندم پخته و مخلوط است. اگر کف دست بخارد معتقدند که چیزی بدست شان خواهد رسید. اگر دو کفش روی هم سوار شود میهمان خواهد آمد. اگر ساقه ی چای بر روی چای شخصی بماند و در فنجان چای ته نگیرد برای او میهمان می اید، از عصر به بعد جارو نمی کنند، و.. که البته رفته رفته این اعتقادات به دست فراموشی سپرده می شوند.

مراسم ازدواج

 مقدمات ازدواج با مراسم خواستگاری آغاز می شود و توسط چندین تن از بزرگان فامیل صورت می گیرد . شرایط طرفین، مبلغ شیر بها، قباله و زمان عقد و عروسی به طور مشروع بعد از وصلت بعد از تأیید وصلت و جواب خانواده عروس طرح و بررسی می گردد و قرار گذاشته می شود. قبل از شب عروسی که شب ( کشتی کشان ) معروف است در این شب برای خرج مراسم عروسی گاو یا گوسفندی را ذبح می کنند و در مراسم حنا بندان فامیل های داماد ، داماد را حنا می بندند و در مراسم عروسی فامیل های عروس و داماد از صبح تشریف می آورند و به رقص های محلی می پردازند و نوازنده ای به زدن ساز و دهل می پردازد و مردان و جوانان به چوب بازی که یک مراسم بسیار سنتی و پر طرفدار است مشغول می شوند در بعد از ظهر عروسی داماد را به حمام می برند و با رقص و پایکوبی داماد را از حمام می آورند و با پوشیدن لباس دامادی بر تخت آراسته ای می نشاندند و دوستان و اقوام نزدیک برای دیدن او می آیند و با او رو بوسی می کنند و به او تبریک می گویند و زنان بر سر او گلاب و عطر می پاشند و موهایش را شانه میکنند و کل میزنند و بعد از صرف شام کم کم برای آوردن عروس به خانه ی داماد به خانه ی عروس می روند . بعد از صرف شام سینی ای جلوی مهمانان می گیرند و آنها به عروس و داماد شاباش می دهند و بعد از روز عروسی فامیل های عروس به خانه ی داماد می آیند و فامیل های نزدیک عروس و داماد هدایایی به آنها می دهند . بعد از یک هفته خانواده ی عروس آنها را برای مراسم پا گشا دعوت می کنند.

نمایش برج قند هار نمایش برج قندهار یکی از هنرنمایی و رسوم قدیمی است که در عروسی های ناغان عروسی بزرگان انجام می شد و امروزه تا حدودی کم کیف آن تغییر کرده و به دست فراموشی سپرده شده به این صورت بود ابتدا 6نفر مرد نیرومند دایره وار ایستاده و دست به گردن هم می گذارند 4 نفر از پشت این 6 نفر بالا می روند و پاهایشان را روی شانه های شش نفر زیر قرار داده و دستها به گردن هم دیگر گذاشته بعد سه نفر دیگر بالا می روند و طبقه سوم را تشکیل می دهند و آخرین نفر طبقه چهارم را تشکیل می دهند که باید سبک و چابک باشد و کمندی را باید پایین اندازد و نفرات را بالا بکشد. اهالی ادعا دارند که بختیاریها در رکاب نادر شاه به این شیوه قندهار را تصرف کردند. پس از نمایش، موعد آوردن عروس فرا می رسید. تمام مدعوین از بزرگ و کوچک رقص کنان با ساز و دهل به درب خانه پدر عروس می روند و عروس و داماد را بر مادیان که نشانه خیر و برکت و زاد و ولد است سوار نموده و راه می افتادند که این رسم امروزه فقط در بین عشایر مرسوم است.

مراسم عزاداری

 با فوت یکی از اهالی شهر، آنها خیلی زود اطلاع پیدا می کنند و در مراسم کفن و دفن آن مرحوم مشارکت می کنند و بعد از این مراسم اهالی برای گفتن تسلیت و همدردی با آنها به خانه صاحب عزا می روند . صبح روز بعد دو یا سه نفر از وابستگان نزدیک بر سر قبر آن مرحوم می روند قرآن می خوانند و فانوس بر روی مزارش روشن می کنند . در مراسم هفته از ساعت 8 صبح تا 12 ظهر به تلاوت قرآن و عزاداری برای آن مرحوم می پردازند و برای نهار به خانه متوفی می روند و بعد از ظهر هم برسر مزارش می روند و برایش فاتحه می فرستند . تا سه هفته مراسم رفت و آمد بر سر مزار متوفی ادامه دارد هفته چهارم نمی روند تا چهلمین روز برسر قبرش میروند در شب چهلم دعای توسل یا ختم قرآن انجام می گیرد در این مدت وا بستگان نزدیک تا چهلم و اگر فرد جوان باشد تا سال آن مرحوم لباس سیاه می پوشند و سالگرد نیز مراسمی در مسجد انجام می گیرد .

رقص محلی مردان (ترکه بازی)

 سازندگان و نوازندگان بختیاری که نام محلی آن توشمال است دارای دو ساز بزرگ و کوچک هستند و یک دهل(طبل)که ساز و بزرگ که نامش (کرنا) و ویژه مردان است. دارای صدایی گوش نواز و نام آهنگ آن، جنگ نامه است. یک نفر دهل زن موظف است به آهنگ هر ساز دهل را به صدا درآورده و مردان بازی خود را با دو قطعه چوب که یکی ترکه و دیگری (درک یا دلک)یا چوب دفاع می نامند آغاز می نمایند. ترکه به ضخامت 3 الی4 سانت و طول یک متر و دلک به ضخامت 10 تا 15 سانت و طول 2 متر است مردانی که آمادگی بازی دارند یکی چوب دفاع را برداشته و دیگری ترکه را بر می دارد پس از یک سلسله رقص متناسب با ساز و دهل و گردش در میدان، مردی که ترکه را در دست دارد با یک بانگ نهیب به همبازی خود هشدار باش می دهد و به طرف او حرکت می کند او هم چوب دفاع را بر زمین قرارداده و آماده دفاع از خود می شود مردی که ترکه را در دست دارد تلاش می کند با هر فوت و فنی ترکه را به پای مدافع بزند که اگر ترکه به پایش خورد مهاجم مورد تحسین قرار می گیرد و اگر چوب به درک خورد مدافع مورد تشویق تماشاچیان است. زدن ترکه تا حد زانو مجاز و خلاف آن بی ادبی است. بعد از اینکه دو نفر خسته شدند از میدان خارج شده و دو نفر دیگر وارد میدان می شوند. ویا اینکه فردی از تماشاچیان به طور داوطلب دلک را از دست فردی که در میدان است می گیرد.

    

رقص محلی زنان (دستمال بازی)

 نوازنده (تُشمال)با برداشتن ساز کوچک که قبلاً ذکر شده بر اساس شعر های نظامی گنجوی که به خسرو و شیرین معروف است به نوازندگی می پردازد. زنان و دختران که از قبل لباسهای زیبای محلی خود را پوشیده و با در دست گرفتن دو دستمال به میدان وارد شده و به تناسب قد و قامت دایره وار ایستاده و پایکوبی می کنند تمام حرکات آنها از برداشتن پا و نرمش بدن و گردش به چپ و راست و افشاندن دستمال ها باید هماهنگ با ساز و دهل باشد و نمایانگر یک نظام کامل و تماشایی است.


لباس محلی زنان ناغان

 لباس امروزی زنان اگر چه با گذشته کاملاً متفاوت است اما هنوز علاقه مند به پوشش محلی و بختیاری خود هستند و در جشنها و مراسم عروسی از آن استفاده می کنند که بسیار هم زیبا و گران قیمت می باشد و از پارچه های خوش رنگ و از جنس مخمل و پارچه های حریر و پولک دار برای دوخت آنها استفاده می شود. یکدست لباس محلی شامل لچک، پیراهن، مینا، تنبون (شلوار) و جلیقه که توسط زنان خیاط لباس محلی دوخته می شود. لچک : پارچه مخمل مرغوب به طول 30 سانتی متر و عرض 20 سانتی متر که روی آن را با پولک، منجوق و الماس نما به صورت اشکال هندسی می دوزند و 30 تا 40 سکه اشرفی گوشه دار به لبه آن می دوزند. مینا : 4 متر پارچه ظریف از جنس تور یا حریر می باشد روی سر و لچک قرار داده به صورتی که زیبایی لچک گرفته نشود و از پشت سر تا پشت پا می رسد. پیراهن : از سه متر پارچه دوخته می شود و به صورت چاک دار است. تنبون (شلوار) : عبارت است از هفت متر پارچه که آن را به شکل چین دار دوخته و بالای آن یک راه کش دوخته می شود که به صورت خیلی زیبا و پر چین است. جلیقه : گاهی از جنس تنبون یا پیراهن می دوزند و یا آماده تهیه می کنند. لباس بختیاری یکی از زیباترین لباسهای سنتی در جهان می باشد.

               لباس محلی مردان ناغان

 لباس محلی مردان که امروزه در بیشتر جشنهای عروسی آن را می پوشند بسیار زیبا است. کلاه نمدی، شلوار دبیت و چوقا لباس محلی مردان را تشکیل می دهد. کلاه نمدی :از جنس نمد مالیده شده و سیاه رنگ می باشد که به آن کلاه خسروی گویند و آن را به خسرو پرویز نسبت می دهند. شلوار دبیت : از جنس پارچه سنگین به رنگ مشکی به اندازه 2 متر و نیم و بالای آن سه راه کش دارد و در پایین آن به نام در پا 4 رشته دوخته می شود و بسیار گشاد است. چوقا : لباسی است پالتو مانند که تا زیر زانو را می پوشاند و بدون آستین است از جنس پشم گوسفند که توسط زنان عشایر بافته می شود و به راه راه و بسیار ظریف می باشد.                                 

 بازیهای محلی

 بازیهای محلی زیادی توسط کودکان و نوجوانان و حتی بزرگسالان در زمانهای گذشته در ناغان انجام می شد ولی امروزه بسیاری از این بازیها بدست فراموشی سپرده شده است و برخی هنوز ماندگاری خود را حفظ کرده اند از جمله : الختر : نوعی بازی است که بازیکن یک پای خود را با دست گرفته و با پای دیگر به عقب و جلو می رود و بازیکن دیگری از طرف مقابل به همین نحو عمل کرده به طوریکه به همدیگر برسند و همدیگر را هل داده تا یکی به زمین بخورد و دیگری پیروز می شود. جهنمی، هار هارونکی، تیر و کمان بازی و یک غل و دو غل، چوگان( گو چو) از دیگر بازیهای محلی می باشند.

غذاهای محلی

بعضی از غذاهای محلی ناغان در هیچ جای دنیا یافت نمی شوند. آب ترشی :آرد و پیاز را با هم سرخ می کنند و ترشی انار را با مقداری آب و چند برگ زرد آلو به آن اضافه می کنند و بعد از چند دقیقه جوش زدن آماده خوردن می شود. شولوا : برنجی که با دوغ می پزند . گمنه : گندم را آسیاب کرده و آن را به صورت دم پخت می پزند. برشتوک : آرد را با روغن حیوانی سرخ کرده و مقداری شکر به آن اضافه و از روی اجاق برداشته و مقداری ادویه به آن اضافه می کنند . آش کاردین : کادرین گیاهی است که در اکثر کوه های بختیاری و اطراف ناغان می روید آن را چیده و خشک می کنند و به صورت آش سبزی می پزند. کاچی : آرد را سرخ کرده و مقداری آب جوش روی آن ریخته و چند قاشق شکر به آن اضافه می کنند و بعد از 2 الی 3 دقیقه از روی اجاق بر می دارند. آش کشک : کشک را ساییده برنج ها را با مقداری آب روی اجاق گذاشته و وغ کشک را به آن اضافه می کنند.


سبزیجات کوهی و گیاهان داروئی

سبزیجات کوهی و گیاهان داروئی خاصی در کوهای اطراف ناغان یافت می شود که بسیار معروف می باشند و در گذشته حتی به کشورهای دیگر جهت داروسازی صادر می شدند. تره : گیاهی است که در فصل بهار رشد می کند و پس از چیدن آن و خشک کردن آن جهت طعم غذا کاربرد دارد. بن سرخ (بسر) : گیاهی دارویی که ریشه سرخ دارد. مو سیر : ریشه ای سفید و پیاز مانند دارد. ریواس : که در دل کوه ها در فصل بهار می روید و از ساقه آن در خورشت استفاده می کنند و برگهای آن را خشک می کنند و برای درمان رماتیسم و بیماری های دیگر مفید است. آویشن : گیاهی است معطر که آن را می جوشانَند که برای درمان سرفه و گلو درد مصرف می شود. گل گاوزبان : قسمت قابل استفاده برگ این گیاه می باشد و برای درمان نارحتی های ریه استفاده می شود. ترشک : گیاهی است پهن برگ به شکل بوته که ساقه آن قرمز و سبز است و برای درمان تب و بیماری کلیوی و کبد استفاده می شود. گل ختمی : نوعی گل پنج برگ به رنگهای سفید، صورتی و زرد می باشد که در تسکین درد ناشی از تورم مفید است . پونه : گیاهی معطر برای رفع درد معده و یرقان مفید است. برنجاسف : برای اعصاب و ضد هیستری و صرع است. بابونه : گیاهی است با ساقه های علفی و گل های زرد و خاصیت ضد عفونی کننده دارد و جوشانده آن برای مبتلایان به رماتیسم مفید است. شیرین بیان : گیاهی است که ریشه ساقه های آن چوب مانند و با برگهای باریک و بوی بسیار تند متمایل به تلخ می باشد خلط آور است و در ساخت قرص های سرفه استفاده می شود.

آثار تاریخی و فرهنگی

 شهر ناغان با قدمت چندین هزار ساله اثر تاریخی قابل توجهی ندارد و یا شاید اکتشافات در این منطقه به اندازه ی کافی نبود. تنها می توان به جوی آب کر گوری معروف به (کره سنگی) و حمام قدیمی که در عهد قاجار در زمان سردار اسعد خان ناغان با جمع آوری پول از مردم ساخته شد ه جزء آثار تاریخی شهر به حساب می آیند لازم به ذکر است که قلعه سردار اسد هم جزء آثار تاریخی بوده که بعد از سقوط خوانین به کلی ویران شد و هیچ اثری از آن در دسترس نیست.

جشن عید نوروز در ناغان

 نوروز عید باستانی ملت ایران است. هر ساله اولین روز بهار را جشن می گیرند نوروز ریشه در تاریخ ایران دارد. آخرین چهار شنبه سال شب چهارشنبه سوری نام دارد که هر ساله برگزار می شود. در روزگار گذشته مردم شهر آن موقع که ده کوچکی بود چند روز قبل از چهارشنبه سوری برای آوردن جاز به کوه می رفتند و شب چهارشنبه با روشن کردن آنها وپریدن شدن از روی آتش و خواندن این عبارت زردی من از تو و سرخی تو از من و ... از روی آتش رد می شدند. اما امروزه با چیز های دیگر آتش درست می کنند. همچنین قبل از فرا رسیدن عید، زنان به پختن سمنو می پردازند. شب قبل از عید نزد اهالی شب عید علفه نام دارد مردم نیز این روز را جشن می گیرند . چند ساعت نزدیک تحویل سال سفره هفت سین چیده می شود و روی آن هفت چیز که اول آنها سین می باشد مانند سمنو، سیب، سبزه، سنجد، سرکه، سماق و سیر چیده می شود. و همه خانواده قبل از تحویل سال دور سفره جمع می شوند و دعای تحویل سال را می خوانند و سال جدید را به همدیگر تبریک می گویند. بعد از تحویل سال مردم برای دید و بازدید به خانه همدیگر می روند و کوچکتر ها به دیدن بزرگتر ها می روند وبا نقل و شیرینی از یکدیگر پذیرایی می کنند.

شیر سنگی بی سر از تاراج می نالد...

 فرهنگ مردم گنجینه ارزنده و گران مایه ای است که در طی حیاط سیاسی اجتماعی و فرهنگی یک ملت پدیدار شده شاخ و برگ یافته و تنومند می گردد و این فرهنگ در دو جنبه مادی و معنوی بخش عمده ای از آداب و رسوم، باورها، ادبیات و فلکور اقوام و ملت ها را در بر می گیرد. شیر سنگی (برد شیر) یکی از نمادهای معتبر و منحصر فرهنگ بختیاری در ایران زمین هستند که ایران شناسان و پژوهشگران درباره آن کتاب ها نوشته اند. تاریخ این خطه از کشور از رشادت ها، دلیری ها و مردانگی هایی که در پاس داشت از گنجینه های پر بها و نمادهایی چون شیر سنگی استفاده می شود، می باشد. هر کجا که قدمت شیر مردی در دل خاک فرو خفت پیکره شیر سنگی به پا خاست تا یاد آور تجلی و جاودانگی افتخار ها و شکوهمندی تاریخ پیشینیان بزرگ و سر بلند و تبار و نیاکان خود باشد. وجود شیر های سنگی با هیبت و عظمت خاص خود نمایانگر این شکوه و وقار در سرزمین دلاوری و دانایی است. آنچه موجب دل گیری و اندوهناک گردیده دیدن شیر بی سر است که جور جاهلان و ستم بیداد گران زمان آن را به چنین روزی افکنده است. اکنون شیرهای سنگی با عمر ده ها و صد ها سال اسیر خواسته های اهریمنی عده ای ویرانگر فرهنگی شده است. قدیمیترین شیر سنگی استان مربوط به دوره صفوی است.

 مناطق دیدنی و جاذبه های گردشگری شهر ناغــان که پذیرای شما گردشگران عزیز می باشند.

این شهر به علت واقع شدن درناحیه سردسیری دارای زمستانهایی سرد و تابستانهای بسیار مطبوع وخوش آب و هوا می باشد. از نظر اکولوژیکی خاک ناغان در ایران مرکزی منحصر به فرد می باشد و در سه فصل پاییز، زمستان و بهار بارندگی وجود دارد. در اطراف این شهر مناطق دیدنی و زیبایی دیده میشود که چشم هر بیننده ای رابه خود جلب میکند. از جمله :

1- سد معروف سولگان(سولقان یا سولجان )

 این سد، محل جمع آوری آب باران و برفی میباشد که در فصلهای بارش(پاییز، زمستان و بهار) در آنجا جمع می شود وصرف استفاده اهالی ناغان در باغات و زمینهای کشاورزی این شهرمی شود.اين سد افزون بر 400هکتار از باغات و اراضي ناغان را ابیاری می کند.اين سد قابليت ذخيره سازي ميزان پنج ميليون مترمکعب در سال را دارا است.این سد در فصل بهار و تابستان پذیرای هزاران پرنده مهاجرمی باشد که ازاقسام نقاط دنیا به این دیارکوچ کرده اند. در این سد انواع ماهیهای کوچک وبزرگ وجود دارد که گردشگران زیادی را ازجای جای ایران برای صید ماهی به اینجا می کشاند.اسفندیار خان یکی از سرداران معروف بختیاری است که در زمان حکم رانی خود با داشتن صفاتی برجسته و بالا به زیر دستان و ناتوانان کمک می کرد و به کارهای عمرانی علاقه مند و به کشاورزان مساعدت و همراهی مینمود.ازجمله کارهای نیک او،سدی است که ازقدیم الایام در سولگان ناغان وجود داشت و در اثر چندین قرن فرسوده و رو به ویرانی میرفت که به مرمت آن سد همت گماشت .وی بعد ازجنگ دیرکوند به مرض صعب الاجی مبتلا گردید و در سال 1320ه.ق در قریه ناغــان درقلعه،خانه شخصی خود بدرود حیات گفت و برای خاکسپاری او را با اکرام و احترام بسیار به اصفهان بردند و در تکیه میر، قبرستان خانوادکی او در کنار پدرش به خاک سپردند.

2-  منطقه حفاظت شده سبزکوه  و رود خانه ی سبزکوه

منطقه حفاظت شده سبزکوه  یکی از معروفترین مناطق حفاظت شده ی استان می باشد که دارای پوشش جنگلی خوبی می باشد که درختان این منطقه را عمدتا بلوط، بادام و انجیر کوهی تشکیل می دهد و از نظر تنع جانوری بسیار غنی می باشد و دارای بزهای کوهی و دیگر حیوانات وحشی می باشد. رودخانه سبزکوه که از منطقه حفاظت شده سبزکوه سرچشمه میگیرد از روستاهای چهار طاق ،چهراز،دهنو، میگذرد. که بهترین تفریگاه برای مسافرانی است که از استانهای همجوار به استان چهار مهال بختیاری می آیند، می باشد. فاصله این رودخانه از شهر ناغان  چهار کیلومتر می باشد. در امتداد این رودخانه تنگه ها، غارها، باغات مختلف، شالیزارها و مکانهای تفریحی بسیار زیبایی می باشد که هر ساله تعدادی از گردشگران را از سراسر کشور به این مناطق می کشاند.

3-  شیلاتهای سرد ابی ناغان

رود خانه سبز کوه عمدتا جهت تولید ماهیهای سردابی ( قزل الا) استفاده می شود که از این طریق ناغان به یکی از قطبهای تولید کننده ماهی قزل الا در کشور تبدیل شد. مسافران عمدتا با مراجعه مستقیم و بازدید از شیلاتها، ماهی تازه و منحصر به فرد ناغان را خریداری می کنند و مورد استفاده قرار می دهند.     

4-  باغات سرسبز شهر ناغان

منطقه ناغان و اطراف ان یکی از سرسبزترین مناطق در ایران مرکزی می باشد. ناغان در بر گیرنده وسعت زیادی از باغات استان چهار مهال بختیاری می باشد که مهمترین محصولات این باغ ها انواع انگور، گردو، بادام، الو، زردالو، هلو، توت، سیب و.. می باشد که قسمتی ازآن صرف استفاده شخصی، و بخش اعظمی از آن به صرف فروش به شهر های اطراف میشود. لازم به ذکر است که بیشتر محصولات تازه و مرغوب باغی و کشاورزی ناغان از طریق مغازه های سوغات فروشی که در اطراف جاده شهرکرد- ناغان- ایذه مستقر می باشند، به فروش می رسند.

 5- بنای تاریخی حمام ناغان

حمام قدیمی که در عهد قاجار در زمان سردار اسعد خان ناغان با جمع آوری پول از مردم ساخته شد ه جزء آثار تاریخی شهر به حساب می آید.

6- شیرهای سنگی ناغان

هر کجا که قدمت شیر مردی در دل خاک فرو خفت پیکره شیر سنگی به پا خاست تا یاد آور تجلی و جاودانگی افتخار ها و شکوهمندی تاریخ پیشینیان بزرگ و سر بلند و تبار و نیاکان خود باشد. وجود شیر های سنگی با هیبت و عظمت خاص خود نمایانگر این شکوه و وقار در سرزمین دلاوری و دانایی است. اکنون شیرهای سنگی فراوانی در اطراف ناغان و بر سر مزارهای قدیمی با عمر ده ها و صد ها سال وجود دارد. قدیمیترین شیر سنگی استان مربوط به دوره صفوی است.

برگرفته از وبلاگ غفار بهارلو

عکس هایی از بخش ناغان

 

شیلات ناغان

جاده دوپلان به میانکوه ایذه

آبشار سررک از بخش ناغان استان چهارمحال وبختیاری

روستای دورک از بخش ناغان استان چهارمحال وبختیاری

رگرفته از وبلاگ کیوان نصیرپور

    وبلاگهای شهر ناغان

http://naghant3.blogfa.com    افشین کمالی

http://naghan-keyvan.blogfa.com   کیوان نصیرپور

http://www.naghanema.blogfa.com  غفار بهارلو

http://www.naghani.blogfa.com  غلام سلیمی ناغانی

http://shorashahrnaghan.blogfa.com  شورای شهر ناغان مازیار نامدارپور

http://andisheh-naghan.blogfa.com  کانون شهر ناغان

   

صفحه اصلی سایت